English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free of all average U معاف از هرگونه خسارت
free of general average U معاف از خسارات عمومی
Other Matches
average U میانگین موفقیت
average U در حالت کلی
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average U ایجاد میانگین
average U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average value U ارزش میانگین
average value U مقدار متوسط
average U میانگین حسابی متوسط حسابی
average U خسارت بحری
average U معدل گرفتن
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average U مقدار متوسط
average U معدل میانگین
average U خسارت
average value U میانگین
above average <adj.> U بیش از حد متوسط
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیش از حد متوسط
over-average <adj.> U بیش از حد متوسط
average out U میانگین در نظر گرفتن
with particular average U مشمول خسارات خاص
average U معدل
average value U مقدار میانگین
particular average U خسارت خاص
on average [on av.] U روی هم رفته
particular average U خسارات جزئی
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
on average [on av.] U در میانگین
on average [on av.] U در حالت کلی
average particular U خسارت وارده بر کشتی
particular average U خسارت جزئی
average U حد وسط
average U میانه متوسط
average U درجه عادی میانگین
average U میانگاه
average U حد متوسط
average U روی هم رفته
average U متوسط
average U میانگین
average U رویهمرفته بالغ شدن
average U متوسط خسارت در بیمه
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U پیدا کردن
average life U عمر متوسط اقلام دارائی
average life U عمر میانگین
average output U محصول متوسط
average price U قیمت متوسط
average price U میانگین قیمت
average life U عمر متوسط
general average U خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
average product U محصول متوسط
average product U تولید متوسط
goal average U گل اواژ
average payment U پرداخت متوسط
average latency U تاخیر متوسط
average latency U رکود متوسط
average depth U عمق متوسط
average deviation U انحراف متوسط
average deviation U انحراف میانگین
average discharge U بده میانگین
average discharge U بده متوسط
average efficiency U بازده متوسط
average error U خطای میانگین
average expense U هزینه متوسط
average flow U بده میانگین
average flow U جریان متوسط
average heading U جهت متوسط مسیر
average heading U جهت متوسط هواپیما
average input U نهاده متوسط
average intensity U شدت جریان متوسط
average costs U معدل هزینه کل محصولات
goal average U گل شماری
composite average U معدل امتیاز بازیگر بولینگ
average revenue U درامد متوسط
average revenue U قیمت عادی
average revenue U قیمتی که خریدارمی پردازد
average speed U سرعت متوسط
average speed U سرعت متوسط حرکت
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowling average U میانگین امتیازهای توپ انداز
batting average U میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
batting average U میانگین توپزنی
Nikkei average U شاخصسهام درژاپن
average key U کلیدوسط
with pwrticular average U مشمول خسارت خاص
monthly average U متوسط ماهیانه
moving average U میانگین غلتان
moving average U میانگین متحرک
simple average U میانگین ساده
weighted average U میانگین وزنی
weighted average U میانگین موزون
average productivity U بهره دهی متوسط
average productivity U بازدهی متوسط
average radius U شعاع میانه
average radius U شعاع میانگاه
average return U بازده متوسط
average yield U بازده متوسط
weighted average U متوسط وزنی
average voltage U ولتاژ متوسط
average adjuster U کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjustment U تصفیه خسارت
average available discharge U بده میانگینی دسترس
average available discharge U بده متوسط مفید
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
average bond U ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
average clause U بند یا ماده خسارت
average stater U کارشناس تعیین خسارت بیمه
average clause U عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
average conditions U شرایط عادی
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
average cost U میانگین هزینه
average cost U هزینه متوسط
average conditions U شرایط متوسط
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average propensity to save U y/s= APS
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
average reaction rate U مقدار متوسط واکنش
average reaction rate U سرعت متوسط واکنش
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
average revenue product U درامد متوسط محصول
average seek time U مدت متوسط جستجو
average tax rate U نزخ متوسط مالیات
average total cost U هزینه متوسط کل
average variable cost U هزینه متوسط متغیر
average variable cost U هزینه متوسط
earned run average U میانگین امتیاز کسب شده
average variable cost U متغیر
fair average quality U کیفیت متوسط مناسب
general average statement U صورت یا اعلامیه خسارت کلی
average limit of ice U حد متوسط یخ
average marginal relationship U رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
average net return U بازده خالص متوسط
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
average fixed cost U هزینه ثابت متوسط
average annual precipitation U متوسط بارندگی سالینه
average kinetic energy U انرژی متوسط جنبشی
average evoked potential U پتانسیل فراخوانده متوسط
average degree of polymerization U درجه متوسط بسپارش
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
average cost pricing U قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average molecular speed U سرعت مولکولی متوسط
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
reasonable of average wage fair U اجرت المثل
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
long run average cost curve U منحنی هزینه متوسط بلند مدت
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free U مطلق
free U ازاد
free U بخشودن
free U ازادکردن
free U روا
free U رها
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
having free will U فاعل مختار
having free will U ازادکار
free U بطور مجانی ازادکردن
free for all U زدوخوردهمگانی
free U مجانی
free for all U داد وبیداد
free U اختیاری مختار
free U مستقل
free U ترخیص کردن میدانی
free U بازیگر ازاد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U مجاز منفصل
free U حرکت قایق در جلو باد
i did that of my own free will U این کار را کردم
i did that of my own free will U به میل خود
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U رایگان سخاوتمندانه
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free will U ازادی اراده
free will U اختیاری
free U تحویل
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free U جایز
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U فاقد
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free will U طیب خاطر
free will U اراده ازاد
free will U اختیار
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free <adj.> U دست و دلباز
free U موجود در دیسک یا حافظه
free redical U بنیان ازاد
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com